بارون دلم می خواد هوا اما ...

بارون دلم می خواد هوا اما ...

پرده ی اول؛ کافه.
همه چیز از همین جا شروع شد. یه کافه ی دنج، کنار سومین کاج بلند شهر، سه شنبه، ساعت سه.
یه لبخند قشنگ، یه پلک زدن، دلم رو برد.
پرده ی دوم؛ پارک.
- دوست دارم.
- منم دوست دارم اما ...
پرده ی سوم؛ یه شب بارونی.
من گریون.
تو خندون.
یه تور سفید، یه پیرهن مشکی.
صدای ساز، تصویر یه لبخند قشنگ، مژه های پرپشت.
پرده ی چهارم؛ کافه.
من، تنها، سر میز اولین دیدار، زیر نور قرمز، خیره به تصویری که هست، ولی نیست.
دنبال یه لبخند قشنگ، پلک زدن دلبرانه.
سیگار، دود، اشک.خرید اینترنتی خیلی خوب است خرید اینترنتی باحال است خرید اینترنتی یا فروش اینترنتی فرقی ندارند ساعت الیزابت بخر حالش رو ببر جان خودت ساعت الیزابت خیلی عالی است ساعت الیزابت خرید اینترنتی و خرزید پستی ندارد فقط خرید نقدی دارد چون خوب بود
هق هق، فندک، سیگار بعدی.
مرور یه صدا، یه تصویر، یه کاغذ گلاسه، یه دخترک شبیه خودش.
- این دخترمه ... دخترمه ... دخترمه.
من، بغض و هق هق. شبیه خودشه؛ شبیه مادرشه.
یه رنگین کمون از قرصام.
چشمای بارونی، خیره به پنجره ای که آسمون صاف شهر رو نشون میده و زمزمه:
- بارون دلم می خواد؛ هوا اما مثل موهای دخترت صافه.